عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 82
بازدید ماه : 82
بازدید کل : 10788
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس

  در باره سرگذشت زمین:

دانشمندان قدیمی فکر می کردند که کل قاره ها در ابتدا یک قاره بو دند که نام آن پانگه آ بود روزی قاری پانگه آ شکافی بر داشت که این شکاف این قاره را به دو قسمت تقسیم کرد که نام یک قسمت لورازیا ونام قسمت دیگر گوندوانا بود که دریای میان این دو قاره تتیس نام گرفت و در آن زمان بزرگترین اقیانوس پانتالاسا نام داشت بعد ها این دو قاره شکافته و هر یک به قاره های دیگری تجزیه شدند                                                                                                        پایان مقدمه                                                  

ساخت بنر . لوگو و لینک باکس رایگان

از ما حمایت کنید

به این امتیاز دهید



:: موضوعات مرتبط: علمی , عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 592
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

ر این گزارش کوتاه، خبر چند منبع کهن تاریخی را در باره شهادت امام حسین علیه السلام که پس از همه یاران و جوانان اهل بیت‌اش به شهادت رسید، مرور می کنیم.

زمانى که تمامى یاران و اهل بیت امام حسین‏ ـ علیه السلام ـ به شهادت رسیدند، دشمن قصد کشتن آن حضرت را کرد. تا این لحظه، کسى جرأت نزدیک شدن به امام را نداشت؛ چرا که به هر روى، بسیارى از کوفیان مایل نبودند قاتل آن حضرت شناخته شوند. این بود که نوبت به سنان دیوانه و شمر کثیف و خولی بدذات رسید.

چند گزارش را در این باره نقل می کنیم:

ابن سعد می گوید: در این لحظه امام عطشان بود و درخواست آب کرد. مردى نزد امام آمد و آب به او داد. در همان حال حُصَین بن نُمَیر تیرى رها کرد که به دهان آن حضرت اصابت کرد و خون جارى شد. آن حضرت با دست خون‏ها را پاک مى‏کرد و در همان حال خدا را ستایش مى‏کرد. (ویحمدالله). آن گاه به سوى فرات به راه افتاد. مردى از طایفه ابان بن دارم گفت: نگذارید به آب دسترسى پیدا کند. گروهى میان ایشان و آب ایستادند، در حالى که امام در برابرشان ایستاده بود و در باره آن مرد فرمود: اللهم أظْمِئه. خدایا او را از تشنگى بمیران. آن مرد ابانى، تیرى به سوى امام رها کرد که به دهان حضرت خورده، خون آلود شد. آن مرد اندکى بعد، فریاد زد که تشنه است و هرچه آب مى‏خورد باز احساس تشنگى مى‏کرد تا آن که مرد.(طبری: 5 / 450).
بلاذرى همین نقل را در باره تیر زدن به دهان مبارک امام آورده و می افزاید: امام حسین‏ علیه السلام سر بر آسمان برداشت و فرمود: الّلهم إنّى أشکو إلیک ما یفعل بى.(انساب الاشراف: 3 /201).
ابن سعد مى‏افزاید: زمانى که یاران و اهل بیت حسین کشته شدند، هیچ کس به سراغ او نمى‏آمد مگر آن که باز مى‏گشت تا آن که پیاده نظام اطرافش را گرفتند. در آن لحظه شجاع‏تر از وى نبود و حسین بن على چون یک جنگجوى شجاع با آنان مى‏جنگید، [او در حالی که عمامه مشکی بر سر داشت و موهای خود را نیز رنگ سیاه زده بود، چون یک جنگجوی شجاع می جنگید: ترجمة الامام الحسین:‌ 73] بر هر طرف یورش مى‏برد، و افراد مانند بزى از برابر شیر مى‏گریختند.
ابن سعد در ادامه آن گزارش مى‏نویسد: ساعاتى از روز گذشت و مردم در حال نبرد با حسین بن على بودند؛ اما کسى براى کشتن وى اقدام نمى‏کرد. (دینورى می نویسد: در این وقت امام حسین‏ علیه السلام نشسته بود و اگر مى‏خواستند مى‏توانستند، او را بکشند جز این که هر قبیله‏اى بر آن بود تا مسؤولیت آن را به عهده دیگرى بیندازد و کراهت داشت تا بر این کار اقدام کند: اخبار الطوال: 258) در این وقت شمر فریاد زد: مادرتان در عزایتان بگرید، منتظر چه هستید، او را بکشید! اولین کسى که به امام حسین‏علیه السلام نزدیک شد زُرْعة بن شریک تمیمى بود که ضربتى بر کتف چپ امام زد و پس از آن ضربه دیگرى بر گردن آن حضرت زده، او نقش بر زمینش کرد. آن گاه سنان بن انس نخعى پیش آمد و ضربه‏اى بر استخوان سینه آن حضرت زد؛ سپس نیزه‏اش را در سینه امام حسین‏ علیه السلام فرو کرد. در این وقت بود که امام روى زمین افتاد. سنان از اسب پیاده شد تا سر امام حسین ‏علیه السلام را جدا کند، در حالى که خولى بن یزید اصبحى هم همراهش بود. وى سر را جدا کرد و آن را نزد عبیدالله بن زیاد آورد.(ترجمة الامام الحسین: 75).

وى در جاى دیگرى مى‏نویسد که سنان بن انس نخعى امام حسین‏ علیه السلام را کشت و خولى بن یزید سر آن حضرت را جدا کرد.(همان، 75، انساب الاشراف: 3/218)
شیخ مفید می نویسد: زُرْعة بن شریک به کتف چپ امام ضربتى زد و پس آن ضربتى بر گردن آن حضرت نواخت، سنان بن انس نیزه‏اى بر آن حضرت زد که آن حضرت به زمین افتاد. آن گاه خولى رفت تا سر آن حضرت را جدا کند که دستش لرزید. شمر خود از اسب فرود آمد، سر امام را جدا کرد و به دست خولى داد تا به عمر بن سعد برساند.(ارشاد: 2/112)

ابن سعد می افزاید: زخم‏هاى بدن امام حسین‏علیه السلام را که شمارش کردند، سی و سه مورد بود، در حالى که بر لباس ایشان بیش از صد مورد پارگى در اثر تیر و ضربت شمشیر وجود داشت. و باز همو مى‏نویسد: وقتى امام حسین‏علیه السلام به شهادت رسید، شمشیر او را قلانس نَهشلى و شمشیر دیگرش را جمیع بن خَلْق اودى برد. لباس (سِروال [ شلوار ] و قطیفه) آن حضرت را بحر بن کعب تمیمى، و قیس بن اشعث بن قیس کندى برداشتند که بعدها به این قیس، قیسِ قطیفه مى‏گفتند! نعلین امام را اسود بن خالد اودى، عمامه ایشان را جابر بن یزید، و برنُس آن حضرت را مالک بن بشیر کندى، برداشتند.

بلاذرى خبر کشته شدن امام حسین ‏علیه السلام را چنین مى‏نویسد: وقتى اجازه استفاده از آب فرات را به امام نداده و تیر به دهان مبارکشان زدند، (و در خبر دینورى باز تیرى به گردن ایشان زدند که امام آن را بیرون کشید)(اخبار الطوال: 258) شمر همراه ده نفر از کوفیان به سوى محل استقرار خیمه و خرگاه امام آمد. امام بدان سوى رفت، اما آنان میان وى و خیمه‏گاه فاصله انداختند. امام فرمود: إن لم یکن لکم دینٌ فکونوا فى أمر دنیاکم احرارا. اگر دین ندارید، در دنیاى خویش آزاد مرد باشید؛ و مانع از تعرّض لئیمان و سفیهان خود از اهل و خاندان من شوید. شمر گفت: اى پسر فاطمه! این سخنت را مى‏پذیرم. آن گاه با پیاده نظام بر امام‏حسین‏ علیه السلام حمله کرد که در میان آنان ابوالجنوب عبدالرحمن بن زیاد جُعفى، خولى بن یزید اصبحى، قشعم بن عمرو جعفى - کسى که از على‏ علیه السلام کناره گرفته بود - صالح بن وهب یَزَنى، و سنان بن اَنَس نخعى بودند. شمر آنان را تحریض بر کشتن امام حسین‏ علیه السلام مى‏کرد. ابتدا از ابوالجنوب خواست تا حمله برد. او گفت: چرا خودت نمى‏روى؟ شمر خشمگین گفت: به من چنین مى‏گویى؟ ابوالجنوب گفت: مى‏خواهم نوک نیزه‏ام را در چشم تو فرو کنم. شمر از برابر او کنار رفت، چرا که ابوالجنوب مردى شجاع بود. آن گاه شمر همراه پنجاه نفر از پیاده نظام بر امام یورش برد. حسین از هر طرف به سوى آنان مى‏تاخت و جمعیت آنان را می ‏شکافت تا آن که او را محاصره کردند. باز با آنان مى‏جنگید تا آنان را از خود دور کرد.
در این وقت، بحر [یا: أبجر] بن کعب بن عبیدالله بر امام حمله برد. وقتى با شمشیر بالاى سر امام رسید، بچه‏اى از بچه‏هایى که همراه امام حسین‏علیه السلام بود نزدیک آمد که امام حسین‏ علیه السلام او را به بغل گرفت. این بچه به بحر گفت: اى فرزند خبیثه! عموى مرا مى‏کشى؟ آن مرد ملعون شمشیر خود را فرود آورد و بچه که دستش را بالا گرفته بود، دستش قطع شده به پوستى آویزان شد. امام حسین‏ علیه السلام همچنان به این سوى آن سوى مى‏تاخت، در حالى که لباسى پوستین به تن داشت و عمامه‏اى بر سر. مردم نیز که او شجاع مى‏یافتند، مانند بزى از برابر [ گرگ ] شیر مى‏گریختند.
مدتى بدینسان گذشت و هر مردى که براى کشتن حسین به او روى مى‏آورد، از کشتن آن حضرت صرف نظر مى‏کرد؛ چرا که نمى‏خواست قتل او را بر عهده گیرد.

در این وقت مردى که او را مالک بن بشیر کندى مى‏گفتند - و فردى جسور بوده و اقدام بر این امر برایش مهم نبود - نزد امام آمد و شمشیرى بر سر آن حضرت زد، به طورى که برُنسى که بر سر امام بود، نیمه شد، شمشیر به سر رسید و خون جارى گردید؛ در آن حال بُرنس حضرت خون‏آلود شد. امام برنس را کنارى انداخت و کلاهخودى بر سر گذاشت و در حق آن مرد نفرین کرد. (لا أکلتَ و لا شربتَ و حَشَرَک الله مع الظالمین). مرد کِندى، بُرنس را برداشت و گویند که تا آخر عمر فقیر ماند و دستش شل بود.

در این وقت زینب‏علیها السلام خطاب به عمر سعد گفت: اى عمر! ابوعبدالله کشته می شود و تو نگاه مى‏کنى؟ عمر سعد به گریه افتاد و رویش را برگرداند.

شمر در میان مردم فریاد زد: شما را چه شده است که بى‏تفاوت در برابر این مرد ایستاده‏اید؟ منتظر چه هستید؟ مادرتان در عزایتان بگرید، او را بکشید. آن گاه همه حاضران از اطراف یورش بردند و زرعة بن شریک تمیمى ضربتى بر بازوى چپ امام زد و ضربه‏اى دیگر بر گردن آن حضرت. آنگاه از اطراف امام دور شدند، در حالى که امام حسین ‏علیه السلام با صورت روى زمین افتاده بود.

در این وقت، سنان بن انس بن عمرو نخعى آمد و نیزه‏اى بر آن حضرت زد. آنگاه سنان به خولى بن یزید گفت: سرش را جدا کن. خولى خواست چنین کند، احساس ضعف کرده، دستش لرزید. سنان به او گفت: خدا بازوانت را بشکند. خودش از اسب پایین آمد و سر امام حسین‏ علیه السلام را جدا کرد. (دینورى مى‏نویسد: خولى رفت تا سر را جدا کند، دستش لرزید، برخاست. آنگاه برادرش شبل بن یزید آمد و سر امام حسین‏علیه السلام را جدا کرده به برادرش خولى داد.)(اخبار الطوال: 258)

حسین پیش از آن چندان شمشیر و نیزه خورده بود که جاى 33 طعنه نیزه و 34 ضربت شمشیر بر بدنش بود. برخى گویند که خولى با اجازه سنان سر امام حسین‏علیه السلام را جدا کرد.(انساب: 3/202 - 204)

روایت ابن اعثم از شهادت امام حسین‏ علیه السلام قدرى متفاوت با دیگران بوده و مطالبى در آن است که در مآخذ کهن دیگر نیامده است. امام پس از شهادت یاران و اهل بیت، عازم میدان مى‏شود. رجزى ‏خواند و به معرفی خود و خاندانش پرداخت: ( أنا بن علىّ الخیر من آل هاشم‏ / کفانى بهذا مفخر حین أفخر / و جدّى رسول اللّه أکرم من مشى‏ / و نحن سراج اللّه فى الخلق أزهر / و فاطمة أُمّى سلالة أحمد / و عمّى یدعى ذا الجناحَیْن جعفر / و فینا کتاب اللّه أنزل صادقا / وفینا الهُدى و الوحى و الخیر یذکر / و نحنُ أمان الأرض للناس کلّهم‏ / نصول بهذا فى الأنام و نفخر / و نحن وُلاة الحوض نسقى ولاتنا / بکأس رسول اللّه ما لیس ینکر / و شیعتنا فى النّاس أکرم شیعة / و مبغضنا یوم القیامة یخسر) تعابیرى که در این رجز آمده، گرچه مى‏تواند مربوط به آن زمان باشد، اما این احتمال هم وجود دارد که بعدها سروده شده باشد و در واقع زبان حال باشد.
ابن اعثم مى‏افزاید: امام حسین‏ علیه السلام مبارز طلبید. هر کسى که از چهره‏هاى سرشناس آمد، کشته شد. تا آن که شمر با قبیله بزرگى - قبیلة عظیمه - آمد. (این همان آمدن شمر همراه عده‏اى از پیاده نظام است که در منابع دیگر آمده است) امام با آنان جنگید تا این که میان او و خیمه‏گاهش فاصله انداختند. امام حسین‏علیه السلام به دشمن گفت: یا شیعة آل ابى‏سفیان! إن لم‏یکن لکم‏ دین و کنتم لاتَخافون المعاد فکونوا أحرارًا فى دنیاکم. در خواست امام این بود که سپاه دشمن متعرض زنان و کودکان نشوند. شمر پذیرفت. بار دیگر بر امام حسین‏علیه السلام حمله مى‏کردند و او مى‏جنگید. چند بار درخواست آب کرد؛ یک بار هم به سمت فرات رفت که مانع شدند. آن‏گاه ابوالجنوب جُعْفى تیرى به صورت امام زد که خون بر صورت و محاسن آن حضرت جارى گشت. آن حضرت سر بر آسمان بلند کرده نفرین کرد. آنگاه مانند شیرى خشمگین بر دشمن یورش برد و به هر کس مى‏رسید او را با شمشیر به روى زمین مى‏انداخت. تیرها بود که از هر طرف به سمت امام روان بود و به سینه او مى‏خورد. امام در همان حال سخن از روزى به میان مى‏آورد که خداوند انتقام او را از آنان بگیرد؛ آن گونه که میان خود آنان اختلاف افتاده، خون‏ها ریخته شود و عذاب الهى بر آنان فرود آید.

شمر به یارانش می گفت: منتظر چه هستید؛ تیرها او را از نفس انداخته است. بر او یورش برید، مادرهایتان به عزایتان بنشیند. در این وقت از هر سوى حمله کردند به طورى که ضربات شمشیر او را از پاى درآورد. در این وقت زُرْعة بن شریک تمیمى ضربتى بر دست چپ آن حضرت زد. عمرو بن طلحه جعفى هم ضربت سختى - ضربة منکرة - بر گردن آن حضرت نواخت. سنان بن انس نیز تیرى به گردن آن حضرت زد و صالح بن وهب یَزَنى هم ضربتى بر پایین کمر آن حضرت فرود آورد. حضرت از اسب به زمین افتاد و روى زمین نشست. تیر را از گردنش درآورد و هرچه دستش پر از خون مى‏شد آن را به صورت و محاسن مى‏مالید و مى‏فرمود: هکذا حتى ألقى ربّى بِدَمى مغصوبا على حقّى. عمر بن سعد نزدیک آمد و به یارانش گفت: بروید و سرش را جدا کنید. نصر بن خرشبة الضبابى با پاى خود به امام زد، به طورى که آن حضرت از پشت روى زمین افتاد. نصر آمد و محاسن حضرت را گرفت. حضرت فرمود: تو همان سگى هستى که من به خواب دیدم. آن مرد که خشمگین شده بود با شمشیر بر گلوى حسین مى‏زد و رجز مى‏خواند. عمر بن سعد خشمگین شد و به مردى گفت: از اسب فرود آى و سرش را جدا کن. در این وقت خولى بن یزید اصبحى آمد و سر حضرت را جدا کرد. اسود بن حنظله شمشیر حضرت را برداشت؛ جعفر بن وبر حضرمى لباس حضرت را گرفت. یحیى بن عمرو حرمى شلوار حضرت را برد. جابر بن زید ازدى عمامه آن حضرت برداشت و مالک بن بشر کندى زره را گرفت. در این وقت ابرى تاریک همه جا را گرفت و باد سرخى وزیدن آغاز کرد که در آن چشم چشم را نمى‏دید؛ به طورى که کوفیان تصور کردند عذاب نازل شده است. اندکى گذشت تا هوا آرام گرفت. اسب امام حسین‏علیه السلام که از دست کوفیان گریخته بود، این بار آمد، سرش را در خون امام حسین‏ علیه السلام گذاشت و برگشته به سمت خمیه‏گاه رفته، شیهه مى‏کشید.

وقتى خواهران حسین و دختران و اهل بیت نگاهشان به اسب افتاد که بدون صاحب آمده، شیون و فریادشان به آسمان رفت. دشمن آمد تا آن که خیمه را محاصره کرد. شمر گفت تا زیور و زینت زنان را از آنان بگیرند. آنان داخل خیمه شده هرچه بود بردند. حتى با پاره کردن گوش‏هاى ام‏ کلثوم، گوشواره‏هاى او را برداشتند. آنگاه دشمن از خیمه‏گاه خارج شد و آن را آتش زد.(الفتوح: 213 - 220)

از حُمید بن مسلم ازدى نقل شده است که من شاهد بودم که وسائل زنان را چگونه غارت مى‏کردند ... بعد عمر سعد فریاد زد: کسى به زنان و کودکان آسیب نرساند و هر کسى چیزى از آنان گرفته پس دهد؛ اما هیچ کس چیزى پس نداد. عمر سعد عده‏اى از سپاهش را به عنوان مراقب اطراف خیمه ها گذاشت تا کسى آسیب به آنان نرساند.(ارشاد: 2/112 - 113)
بلاذرى می ویسد: پس از شهادت امام حسین‏علیه السلام، هر آنچه بر تن حسین بود، غارت کردند. قیس بن اشعث بن قیس کندى قطیفه امام را برداشت که او قیسِ قطیفه نامیدند. نعلین او را اسود نامى از بنى‏اود برداشت؛ شمشیرش را مردى از بنى نهشل بن دارم برد. آنگاه آنچه از لباس و حلّه و شتر در خیمه‏ گاه بود غارت کردند. بیشتر لباس‏ها و حله را رحیل [!] بن زهیر جعفى و جریر بن مسعود حضرمى و اسید بن مالک حضرمى بردند. ابوالجنوب جعفى هم شترى را برده، بعدها از آن آب کشى مى‏کرد و نامش را حسین گذاشته بود! در این وقت، ملحفه‏هاى زنان را از سر آنان کشیدند که عمر بن سعد مانع آنان شد. (ابن سعد مى‏نویسد: مردى عراقى در حالى که گریه مى‏کرد لباس فاطمه دختر امام حسین‏علیه السلام را از او مى‏گرفت. فاطمه به او گفت: چرا گریه مى‏کنى؟ گفت: لباس دختر پیامبرصلى الله علیه وآله را از او بگیرم، اما گریه نکنم! فاطمه گفت: خوب رها کن! گفت: مى‏ترسم شخصى دیگرى آن را بگیرد!)(ترجمة الامام الحسین:‌78) (به نقل شیخ مفید، أبجر بن کعب نیز که از جمله کسانى بود که ضربات شمشیر بر امام حسین‏علیه السلام زد، پس از شهادت امام حسین‏علیه السلام بخشى از لباس حضرت را برد.)(ارشاد: 2/111) آنگاه عمر سعد از یارانش خواست تا براى پایمال کردن جسد امام حسین‏ علیه السلام با اسب آماده شوند. دوازده نفر براى این کار آماده شده، چندان اسب تاختند که بدن امام حسین‏ علیه السلام را خورد کردند.(طبری: 5/454 - 455)

بلاذری گوید: برخى از پیران ما از اهل کوفه بر تلّى نشسته بودند، گریه مى‏کردند و گفتند: خدایا نصرتت را بر حسین فرود آر. من به آنان گفتم: یا أعداء الله! ألا تنزلون فتنصرونه؟ اى دشمنان خدا! آیا از این تپه پایین نمى‏روید و یاریش کنید؟ (انساب الاشراف: 3/225)

ساخت بنر . لوگو و لینک باکس رایگان

از ما حمایت کنید

به این امتیاز دهید



:: موضوعات مرتبط: عمومی , مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 409
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

ليگ قهرمانان اروپا

کهکشاني‌ها در قبرس، ميزباني بنفيکا از چلسي
 

در اولين مرحله از دور يک چهارم نهايي ليگ قهرمانان اروپا بنفيکا در خانه از چلسي پذيراي مي‌کند و رئال مادريد ميهمان تيم شگفتي‌ساز آپوئل قبرس است.


   دور رفت این مرحله بامداد چهارشنبه با انجام دو بازی آغاز خواهد شد.

در ورزشگاه دالوز، بنفیکا برابر چلسی از لیگ برتر انگلیس صف‌آرایی خواهد کرد. آخرین مرتبه که این دو حریف برابر هم قرار گرفتند به تابستان سال 2005 مربوط می‌شود. در آن بازی این دو رقیب دیداری دوستانه انجام دادند که پرتغالی‌ها یک بر صفر بازنده شدند. تک گل بازی توسط ریکاردو روچا در دقیقه 43 به اشتباه به دروازه وارد دروزاه خودی شد.

اکنون این دو نماینده قدرتمند پرتغال و انگلیس برای رسیدن به جمع 4 تیم پایانی مجبور به انجام 180 دقیقه جدال مقابل یکدیگر هستند.

در دیداری دیگر آپوئل نیکوزیای قبرس که با کسب نتایج درخشان تیم شگفتی‌ساز این فصل لیگ قهرمانان محسوب می‌شود در ورزشگاه نئو میزبان رئال مادرید و شاگردان «خوزه مورینیو » است.

این دو حریف سابقه رویارویی برابر یکدیگر را نداشته‌اند و به نظر می‌رسد که مادریدی‌ها در این مصاف کار چندان دشواری برای رسیدن به پیروزی نداشته باشد؛ اما از طرفی مورینیو به خوبی می‌داند که این حریف قبرسی را نباید دست‌کم گرفت و قطعا با چاشنی احتیاط شاگردانش را راهی این جدال خارج از خانه می‌کند.

ساخت بنر . لوگو و لینک باکس رایگان

از ما حمایت کنید

به این امتیاز دهید



:: موضوعات مرتبط: ورزشی , عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 494
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

 

ســــال نــو مبــــارک

۰۱ فروردین ۱۳۹۱

باز هم به سال نو رسیدیم و این یعنی توانستیم گردش دوران و بازی عجیب روزگار را بببینیم. یعنی اتفاقات بزرگی که گذشت را نظاره گر بودیم. یعنی اقبال این را داشتیم که زیبایی ها را ببینیم همانگونه که تلخی ها و زشتی ها را فراموش می کردیم. یعنی یک سال دیگر هم در کنار هم بودیم.

1391

سال 90 ؛ سال اتفاقات خوب و بد . . .

و اما سال 90 چگونه گذشت؟ اجازه دهید در اینجا فارغ از هرگونه صحبت خودرویی، مروری اجمالی بر سالی که گذشت داشته باشیم؛ مروری که البته بیشتر رنگ‌وبوی فرهنگی، هنری و ورزشی به خود گرفته! سال نود برای ما هم با اتفاقات خوب همراه بود و هم خاطرات تلخ و ناگوار با خود داشت.

به یاد آنهایی که دیگر نیستند . . .

سال نود، سال رضا صفدری گوینده رادیو و مجری با شور و نشاط تلویزیون بود؛ روحش شاد که کلام آغازینش غالبا این جمله بود: به نام آنکه تپش قلبش، نبض شقایق‌های آبی است.

سال نود، سال ناصرخان حجازی بود؛ او که بارفتنش بغض سرخ‌ها را هم شکست تا به همه ثابت شود در بازی زندگی، رفاقت از رقابت جدا نیست.

سال نود، سال وحید جمشیدی بود؛ گروهبان یکم نیروی زمینی ارتش که دیگر او را با نام سرباز وطن می‌شناسند، سربازی که با دیدن خودرویی واژگون شده به کمک سرنشینان آن شتافت و سه نفر را از کام مرگ نجات داد اما نابهنگام خود درگیر حادثه‌ای دیگر شد.

سال نود؛ سال نه‌نه علی بود؛ مادر شهید قربانعلی مهماندوست را می‌گوییم، مادری که بیش از سی‌سال خانه‌اش بر مزار فرزندش شهیدش بود تا آنکه به دیدارش رفت. در قطعه 24 از هرکسی بپرسید خانه کوچک او را می‌شناسد.

سال نود؛ سال حیدر صارمی بود؛ مردی که نیم‌قرن از زندگی خود را وقف رادیو، گویندگی و مدیریت دوبلاژ سیما کرد. یادش بخیر وقتیکه در نقش کاراگاه جانی دالر صحبت می‌کرد چه صدای پرطنینی داشت. برای اهالی رادیو، نوستالوژی در حمید صارمی خلاصه می‌شد.

سال نود؛ سال حاج بخشی بود؛ پیرمردی مهربانی که هیچگاه خاطرات فرزندان جنگ را از یاد نبرد. او نه به خاطر شعارهایش، برای صداقت گفتارش و انگیزه بالایی که برای دفاع از اهداف خود داشت، یادگار ماندگار شد.

سال نود؛ سال سیمین دانشور بود که همین چند هفته پیش از میان ما رفت. بانوی رمان ایران که یار و و یاور قلم‌های نافذ جلال آل‌احمد بود. محمدعلی جمالزاده با خواندن «سووشون» او گفته بود: دانشور کتاب‌هایی بهتر از شوهرش نوشته. آثار جاوید او همیشه در قلب فرهنگ ادبی ما خواهد ماند.

و اما رویدادهای دیگر سال 90 . . .

سالی که گذشت، رویدادهای دیگری نیز داشت که حال‌وهوای خاص خود را می‌طلبند؛ برخی از اتفاقات عجیب‌وغریب سال 90 دست‌کمی از خبر ورود بیگانه‌های فضایی به زمین نداشتند! ما برخی‌ها را می‌گوییم زحمت مابقی با شما . . .

سال نود؛ سالی بود که یک نفر توانست بار سنگین دوازده صفر را با یک 3 جابجا کند. بقول دوستان اگر همه دریاچه ارومیه را با شیر کاکائو هم پر می‌کردند، جذاب‌تر از این نمی‌شد!

سال نود؛ سال تلاش تما‌م عیار کاپیتان شهبازی برای حفظ جان مسافران هواپیمایش بود.  ما نیز به نوبه‌ی خود مهارت بی‌نظیر ایشان را مورد ارج و ستایش قرار می‌دهیم اما در آن طرف دیگر داستان، آقایان مربوطه احیانا مساله‌ای را فراموش نکرده‌اند؟!

سال نود؛ سال نادر و سیمین بود، سال اصغر فرهادی بود. او اسکار را به خانه ما آورد اما آنچنان که شایسته‌اش بود در وطن مورد تقدیر قرار نگرفت، درحالیکه موفقیتش را به مردم سرزمینش اهدا کرده بود.

سال نود؛ سال آمدن کارلوس کی‌روش بود؛ سال قهرمانی آبی پوشان در جام حذفی بود؛ البته سال گل‌های سه‌تایی ده دقیقه‌ای هم بود! سال احسان حدادی بود که اولین مدال جهانی مسابقات دو و میدانی ایران را از آن خود کرد. سال بهداد سلیمی بود که توانست با غلبه بر رکورد حسین رضازاده، بر سکوی اولی دسته فوق‌سنگین‌ جهان بایستد. سال ندا شهسواری بود که برای نخستین‌بار در تاریخ ورزشی کشور توانست سهمیه المپیک رشته پینگ‌پنگ بانوان را با اقتدار کسب کند.

سال نود؛ سال حرف‌های تازه‌ی وضعیت سفید بود، سال حمید نعمت‌الله بود. سال سرودن عاشقانه‌های آسمانی بود؛ سال شوق پرواز بسوی یگانه حقیقت عالم بود، سال بازخوانی خاطرات زیبای عباس بابایی بود. سال شهاب حسینی بود، سال یدالله صمدی بود.

می‌گویند سال نود؛ سال دامادی مشکی‌پوش بود! سال رضا صادقی بود. ما هم به نوبه‌ی خودمان به او، خانواده‌ و هوادارانش صمیمانه تبریک می‌گوییم.

سال نود؛ سال امید دوباره به زندگی بود، سال پایداری مجید بهرامی در برابر سرطان بود. سال یکی‌شدن صدای موسیقی پاپ کشور برای حمایت از او بود. سال محسن یگانه، رضا صادقی، بنیامین بهادری، مازیار فلاحی، فرزاد فرزین، علی اصحابی و … بود. سال یکی‌شدن دل‌ها بود.

سال نود؛ سال خواننده‌شدن برخی از بازیگران بود! سال انتشار آلبوم «ماه‌ می‌خنده» بدست محمدرضا هدایتی بود. البته خبرهایی از آلبوم‌ بهرام رادان و محمدرضا فروتن هم شنیده می‌شد اما از آنجایی که هنوز به واقعیت مبدل نشده، سال نود، سال این‌دو نبود!

سال نود؛ سال استاد فرشچیان بود، سال دمیده‌شدن روح عاشقی در جان ضریح مقدس بود. همچنین سال به اتمام رسیدن تابلوی شورانگیز «ستایش پروردگار» و اهدای آن به آستان قدس توسط استاد بود.

سال نود؛ سال ناکامی راه آبی ابریشم بود، فیلمی که می‌گویند بیش از 6میلیون دلار هزینه ساخت داشت. از طرف دیگر، سال نود؛ سال دادن لقب پرفروش‌ترین فیلم سال به ورود آقایان ممنوع بود، ازاین‌رو سال درخشش رامبد جوان هم بود. سال نود – بازهم مثل گذشته – سال محمدرضا گلزار به عنوان گران‌ترین بازیگر سال بود.

سال نود؛ سال توافق بر سر اکران فیلم قلاده‌های طلا در نوروز 91 بود، سال ابوالقاسم طالبی برای ساخت جنجالی‌ترین فیلم سال بود، البته سال تلاش‌های فراوان برای توقف اکران این فیلم هم بود!

سال نود؛ سال تقاضای برخی‌ها برای پس‌گرفتن هواپیمایشان بود! سال تبدیل حباب‌های گرانی به بالن بود؛ سال پرواز سکه‌ها تا آسمان هفتم بود؛ سال فراگیرشدن ویروس پ‌ن‌پ بود؛ سال تکرار خنده‌های ریاست فدراسیون فوتبال بود! سال ازدست‌دادن ایده‌های ناب استیو جابز بود؛ سال هزارویک اتفاق خوب و بد دیگر بود . . .

اما سال نود، پدالی‌ترین سال پدال هم بود! سالی که توانستیم به رغم‌ محدودیت‌های فراوان، جایزه جشنواره وب ایران را به خانه بیاوریم. ما به این موفقیت می‌بالیم اما هیچگاه به آن تکیه نمی‌کنیم چرا که آرزوهای بزرگتری در سر داریم! امیدواریم امسال هم حامل خبرهای خوب باشیم.

تقویم سال 1391 پدال . . . 

 در سال جدید ما یک سورپرایز هم برای شما داریم! نظرتان با یک تقویم خودرویی چیست؟! به کمک جمعی از دوستان پدالی، والپیپرهایی در سه سایز مختلف تهیه شده است که امیدواریم مورد توجه خودرودوستان قرار گیرد. سپاس از کلوپ هواداران تاپ‌گیر که این تصاویر جالب را به ما پیشنهاد کردند.

بازهم شکفتن گل‌های طبیعت و فرارسیدن بهار آفرینش را به دوستان و همراهان عزیزمان و همچنین به ایرانیان مقیم جهان صمیمانه تبریک و شادباش می‌گوییم! آرزوی بهترین و شادترین لحظات را برای شما داریم

لحظه‌هایتان شکوفه‌ باران عشق و محبت باد 

***   نــوروز 1391 مبــارک   ***

 

ساخت بنر . لوگو و لینک باکس رایگان

از ما حمایت کنید

به این امتیاز دهید



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 519
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

 

نکاتی در مورد تولید مثل

براي جفتگیری و جوجه كشي مناسب از قناری به نكات ذیل توجه نماييد :

۱- قناری نر و ماده باید کاملاً آماده باشند .

۲- قناری نر به قفس قناری ماده هدایت شود.

۳- محیطی آرام و به دور از رفت و آمدهای غیر ضروری برای جفتها فراهم شود.

۴- دو ماه قبل از جفتگیری قناریها تحت رژیم غذایی مناسب قرار گیرند تا جوجه های سالم و قوی بدهند و و خودشان نیز در این دوران بیش از حد ضعیف نشوند.

۵- دو قناري كه داراي عيب مشترك می باشند نبايد با يكديگر جفت شوند.

۶- از نظر جثه بايد هر دو يا يكي از جفتها داراي اندامي قابل ملاحظه باشد.

۷- برای جفتگیری از دو قناری با رنگهای مخالف یا متباین استفاده شود.

۸- قناریها باید کاملاً سالم و قوی باشند و اثری از کسالت و بیماری در آنها نباشد.

۹- دمای محیط برای جفتگیری بین 21 تا25 درجه سانتیگراد باشد.

۱۰- بهترين موقع براي جفت كردن قناريها نیمه فروردين ماه است و حتي الامكان از اسفند ماه نبايد زودتر جفتگیری انجام شود. اما اگر درجه حرارت اتاق قناريها ثابت باشد و آمادگي قناريها براي جفت گيري زیاد باشد بايد هر چند روز هم از موعد جفت گيري زودتر باشد ، از اين عمل جلوگيري ننمود چون باعث خراب شدن و تولک رفتن قناری می شود.

۱۱-  پرنده هايي را براي جفت انداختن انتخاب كنند كه در رده هاي مختلف سني قرار دارند. يك نر جوان را با ماده اي كه يكسال دارد در و يا بر عكس جفت کنید .

۱۲- در حد امکان یکی از جفتها تجربه  یک دوره جفتگیری موفق را داشته باشد.در صورت امکان از قناری ماده ای که سابقه بزرگ کردن جوجه را دارد استفاده کنید .

۱۳- مصرف برگ کاهو در زمان جفتگیری فراموش نشود.

۱۴- لانه تخمگذاری را روزچهارم یا پنجم در قفس بگذارید چون ممکن است قناری ماده تا زمان تخمگذاری چند بار لانه را بسازد و خراب کند و در نهایت خسته شده و لانه مناسبی نسازد و یا اینکه تخم بدون نطفه بگذارد.

۱۵- هفته اییک بار و به مقدار کم هفت تخم در ظرف شصتی  در اختیار جفتها و جوجه هایشان قرار گیرد.

۱۶- وقتی قناری ماده تخم گذاشت هر چه زودتر و به آرامی آنرا با تخم مصنوعی یا تخم بدون نطفه یا فاسد شده عوض کنید واین کار را تا آخرین تخم تکرار کنید وقتی قناری آخرین تخم را گذاشت تخمهای اصلی را به زیر قناری ماده برگردانید تا جوجه ها در فاصله زمانی کوتاهی ازهم متولد شوند.

۱۷- هفته ای دو بار غذای تخم مرغی دراختیار جفتها قرارگیرد و به محض تولد جوجه ها هر روز از غذای تخم مرغی استفاده شود.

۱۸- از قناری خوش آواز جهت آموزش جوجه ها استفاده شود تا قناریهای خوش آوازی تکثیر شوند.

۱۹- از داروهای تقویتی این دوره به طور صحیح استفاده گردد.

۲۰- از قفسهای استاندارد(50.40.30)استفاده گردد

ساخت بنر . لوگو و لینک باکس رایگان

از ما حمایت کنید

به این امتیاز دهید



:: موضوعات مرتبط: علمی , عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 560
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان asrarehasti و آدرس shorezary.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com